برهوت عدم

alireza karamzadeh Hormuz Island Persian Gulf Hormozgan Province place mashhad iran photo cinema film negative street photography documentary photography tehran Middle Eastخاور میانه علیرضا کرمزاده کرم زاده داستان رمان عکاسی فیلم مستند سینما جزیره هرمز استان هرمزگان خلیج فارس بندرعباس شهرهرمز زوال عکاسی خیابانی عکاسی مستند ساحل دریا طوفانی خروشان موج سهمگین

قبلا، هرمز بکرتر بود. این را من که چند سال است آن را دیده‌ام و شناخته‌ام نمی‌گویم، می‌شود از تک تک بالغ مردها و یا پیرتر های جزیره پرسید. در اینجا غالب مردم در گروه‌های طبیعت گردی و یا احوالات شخصی سعی دارند نوای صیادان و قصه‌ها و ضرب‌المثل‌هایشان را که بر پایه ادبیات بومی و شفاهی جزیره بنا شده بشنوند. تا بتوانند روح صخره‌ها، کوه‌ها و دالان‌ها را درک کنند و با نبض جزیره هم آهنگ‌ شوند. در طول روز سوار بر موتورهای سه چرخ می‌توانید دور جزیره را بگردید، به دیدن الهه نمک بروید، از قلعه پرتغالی‌ها دیدن کنید، سراغ کوه‌های هفت رنگ را بگیرید، ساحل محیط زیست، جزیره مفنق و جاهایی مثل چند درخت می‌تواند روزتان را بسازد و با دیدن فیتوپلانگتون‌ها در شب متعجب شوید. به دیدن دره مجسمه‌ها که صخره‌ها و دالان‌هایش به شکل صورتک‌های حیوان است بروید و از دالان‌های باریک بگذرید و به پرتگاهی برسید که از ارتفاعش حیرت کنید. این همان تنگه هرمز معروف است، نقطه ای که می‌شود در لبه پرتگاه، آمد و رفت کشتی‌ها را که به اندازه نقطه‌ای در انتها هستند، تماشا کرد به گمانم من طبیعت هرمز و داستان‌های مرموزش با دیدن بخش مسکونی جزیره رنگ می‌بازد. برای من مکان‌ها به واسطه‌ آدمهایش هویت پیدا می‌کند و آثاری به جامانده از دورترها؛ در هرمز خبری از مرکز خرید یا هتل نیست. زندگی مدرن در غالب موبایل خلاصه می‌شود. اوضاع صید مثل سابق نیست و اکثر مردهای جزیره با ریکشا توریست‌ها را به گشت جزیره می‌برند. هرمز بکر و دوست داشتنی نبود. هرمز از نظر من این شکلی است.